تنوخ در بینالنهرینتنوخ، اتحادیه قبایل عرب قبل از اسلام بوده است که نسب مشترکی را پذیرفته بودند. تاریخ تنوخ چه در جنوبِ بین النهرین، در حیره، و چه در شمال آن، اطراف الحَضْر (هَتْره)، شفافتر از تاریخ آن در شبه جزیره عربستان است. ۱ - حیرهتنوخ در جنوب بین النهرین با مهمترین مرکز مدنیت عرب در ادوار پیش از اسلام، یعنی حیره، مرتبط است. ۱.۱ - مالک بن فهممالک بن فَهْم، (شخصیتِ) افسانهای را گاه اَزْدی و گاه تنوخی دانستهاند. [۱]
مسعودی، مروج الذهب (بیروت)، ج۲، ص۲۱۳ـ ۲۱۴.
[۲]
مسعودی، مروج الذهب (بیروت)، ج۲، ص۲۳۱.
او کسی است که با تأسیس حیره شهرت و اعتبار یافت. ۱.۲ - حکومت جذیمة الابرشبه حکومتِ جذیمة الاَبرش بر تنوخ در قرن سوم میلادی در کتیبهای دو زبانه (یونانی و آرامی)، که در «اُمَّ الجِمال» در شمال غربی عربستان کشف شده، تصریح شده است. نسب خانوادگی جذیمه مسئله چگونگی ارتباط ازد، تنوخ و لخم را با یکدیگر حل میکند. بر اساس یک خبر، جذیمه با لَمیس، خواهر مالک بن زُهیر تنوخی، ازدواج کرد و بدینسان ازد به تنوخ پیوست. از سوی دیگر، رَقاش، خواهر جذیمه، با عَدی از قبیله لخم ازدواج کرد و موجب پیوستگی لخم با تنوخ شد. [۳]
طبری، تاریخ طبری (بیروت))، ج۱، ص۶۱۰.
[۴]
طبری، تاریخ طبری (بیروت))، ج۱، ص۶۱۵.
۱.۳ - جذیمهجذیمه چهره تاریخی برجستهای در تاریخ عرب پیش از اسلام بود. بنا بر گزارشی عربی [۵]
طبری، تاریخ طبری (بیروت))، ج۱، ص۶۱۸ـ ۶۲۱.
او با زِنوبیا (زَبّاء) ی تدمُری جنگید و به دست او به قتل رسید. پس از مرگ جذیمه، حیره شهری کاملاً لخمی گردید که بنونَصْر آن را اداره میکردند و نخستین امیر آنها عمرو بن عدی، پسر خواهر جذیمه، بود. [۶]
مسعودی، مروج الذهب (بیروت)، ج۲، ص۲۱۳ـ۲۱۷.
۱.۴ - بقا تنوخبا این حال، تنوخ همچون واقعیتی در تاریخ خویشاوندان خود، یعنی نصریانِ حیره، باقی ماند. آنان همراه با عِباد و اَحْلاف (قبایل همپیمان یا حمایت شده)، سه گروهی بودند که جمعیت حیره را تشکیل میدادند. این دو گروه اخیر، علاوه بر حیره، در نواحی غربی فرات، حد فاصل حیره و انبار هم زندگی میکردند و «عرب الضاحیه» (عربهای حاشیه شهر) خوانده میشدند. [۷]
طبری، تاریخ طبری (بیروت))، ج۱، ص۶۱۲.
۱.۵ - سپاه لخمیانگفتهاند یکی از بخشهای سپاه لخمیان، که دَوْسَر نام داشت و زیر فرمان نعمان بود، واحدی تنوخی بود. ظاهراً تنوخیان در قرن ششم با لخمیان در افتادند و سرانجام در نبرد قُحاد، قابوس بن منذر، امیر لخمی، آنان را مغلوب کرد. [۸]
طبری، تاریخ طبری (بیروت))، ج۲، ص۱۹۴ـ ۱۹۵.
[۹]
عبداللّه بن عبدالعزیز بکری، معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع، ج۳، ص۱۴۹، چاپ مصطفی سقا، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۲ - مقابله تنوخیان با شاپورمنابع عربی، از مقابله تنوخیان با شاپور ذوالاکتاف، پادشاه ساسانی، سخن میگویند، که در شبکه آن تنوخیان تحت فرمان ضَیْزَن بن معاویه وارد قلمرو الحَضْر یا هَتْرَه، در بین النهرین شمالی، شدند. [۱۰]
ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۳، ص۸۰ ـ ۸۱.
[۱۱]
عبداللّه بن عبدالعزیز بکری، معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع، ج۱، ص۲۴، چاپ مصطفی سقا، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۲.۱ - تحلیل ماجراپذیرفتن جزئیات این واقعه، آنگونه که منابع بیان کرده اند، دشوار است. اینکه تنوخیان با هتره روابط یا همکاریهایی داشتهاند، واقعیتی تاریخی است، زیرا یک منبع موثق سوری با نام تاریخ اَحُدِمّه، کوچ آنان را به سوی شمال بین النهرین در نزدیکی هتره تأیید کرده است. ۲.۲ - مسیحی شدن تنوخیاناسقف مونوفیزیتی کلیساهای شرق، تنوخیان را به آیین مسیحیت در آورد و آنان نیز به این دین وفادار ماندند. اینکه آنان در آن زمان، هنوز در جنوب بین النهرین بودند و در جهاد مسیحی خود فریاد میزدند «یا لَعِبادِ اللّه» (همان شعاری که در جنگهای خود با پادشاه ساسانی در قرن سوم سر میدادند [۱۲]
عبداللّه بن عبدالعزیز بکری، معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع، ج۱، ص۲۴، چاپ مصطفی سقا، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
)، در دعای مسیحیت آنان تردید به وجود میآورد. احتمالاً تنها برخی از آنان در جنوب بین النهرین مسیحی شده بودند، ولی کسانی که به بین النهرین شمالی کوچیدند به این دین نگرویدند. این امر میتواند ناسازگاری ظاهری منابع را فیصله دهد. مسیحیت تنوخیان جنوبی با صومعهای معروف به دیر حنَّه، که تیرهای تنوخی به نام بنوسطیع در حیره بنا کرد، تأیید شده است. ۳ - فهرست منابع(۱) ابن حائک، صفة جزیرة العرب، چاپ محمدبن علی اکوع، بغداد ۱۹۸۹. (۲) ابن عدیم، زبدة الحلب من تاریخ حلب، چاپ خلیل منصور، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶. (۳) ابوالفرج اصفهانی، الاغانی. (۴) عبداللّه بن عبدالعزیز بکری، معجم ما استعجم من اسماء البلاد و المواضع، چاپ مصطفی سقا، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۵) بلاذری، فتوح البلدان. (۶) طبری، تاریخ طبری (بیروت)). (۷) مسعودی، مروج الذهب (بیروت). (۸) یاقوت حموی، معجم البلدان. ۴ - پانویس
۵ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «تنوخ در بینالنهرین»، شماره۳۹۶۶. |